در ایران باستان، روز چهارشنبه آخر سال نحوست داشته است و برای رفع نحوست، آتش را که مظهر فروغ ایزدی بوده است روشن می کردند و از روی آن می پریدند.
با ورود اسلام به ایران تا قبل از انقلاب اسلامی، این مراسم پابرجا ماند؛ چون آتش در اسلام جزو مطهرات است و هرچیز ناپاکی که در آتش بسوزد پاک و طاهر می شود. از طرفی، اعراب هم چهارشنبه را نحس می دانند و نحوست این روز را به وسیله ی افروختن آتش رفع می کنند.
ایرانیان باستان اعتقاد داشتند که نباید چرک و آلودگی سال کهنه را تحویل نوروز دهند و چون رفع همه آلودگی ها با شستشو برای آنها ممکن نبود، علاوه بر آب به عنصر آتش نیز روی می آوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاکی می دانستند، با آتش زدن هیزم به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضدعفونی کردن محل زندگی خود می پرداختند. ضمن این که برافروختن شعله ها همراه با دود، حشرات را نیز از بین می برد.
اما امروزه معمولاً مراسم اوستاخوانی در خانه های زرتشتیان برقرار است و هفت نوع میوه خشک مثل کشمش، انجیر، بادام، خرما، توت و پسته به مهمانان می دهند. هفت میوه خشک زرتشتی ها شباهت زیادی به آجیل چهارشنبه سوری دارد که خوردنش در این شب واجب است. در بسیاری از شهرها آش ترشی هم به نام این شب با چند نوع سبزی درست می شود.
آئین های کهن جشن چهارشنبه سوری را می توان بدینصورت نام برد:
فال گوش ایستادن: که در این مراسم که در آن دختران جوان نیت می کنند، پشت دیواری می ایستند و به سخن رهگذران گوش فرا می دهند و سپس با تفسیر این سخنان پاسخ نیت خود را می گیرند.
قاشق زنی:در این رسم دختران و پسران جوان چادری بر سر و روی خود می کشند تا شناخته نشوند و به در خانهٔ دوستان و همسایگان خود می روند. صاحبخانه از صدای قاشق هایی که به کاسه ها می خورد به در خانه آمده و به کاسه های آنها آجیل چهارشنبه سوری، شیرینی، شکلات، نقل و حتی پول می ریزد.
هر ناحیه از ایران براساس تفکیک منطقه یی خود برای این جشن آداب و رسوم خاصی دارد که این آداب و رسوم براساس فرهنگ و مناسبات قومی و قبیله آن منطقه تعریف می شود. تبریزی ها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا گلاب می پاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت قرین می کند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است.
در تبریز یک روز قبل از چهارشنبه سوری جوانان پیش از طلوع آفتاب به کوچه می رفتند و هفت بار از روی جوی آب یا چشمه آب می پریدند و در همان حال می خواندند: آتیل ماتیل چهارشنبه آینا تکین بختیم آچیل چهارشنبه.
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه اعضای خانواده روز سه شنبه و به خصوص عصر روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی تهیه می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که ترکیب آن عبارت بود از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
ارسال چهارشنبه لیق از دیگر مراسم این روز بود که به خانه عروسی که تازه به خانه بخت رفته از طرف پدر و مادرش انجام می گرفت.
چهارشنبه لیق بیشتر تشکیل می شد از پارچه برای لباس ، پیراهن برای داماد ، آجیل چهارشنبه سوری .
همچنین ارسال چهارشنبه لیق از طرف داماد به عروس که هنوز به خانه بخت نرفته و در خانه پدری زندگی می کرد رایج بود.
از رسوم قدیمی دیگر می توان به آتش روشن کردن در پشت بام خانه ها اشاره کرد و بچه ها هنگام پریدن از آتش می خواندند آتیل ماتیل چهارشنبه بختیم آچیل چهارشنبه که معادل فارسی آن زردی من از تو سرخی تو از من است.
نامگذاری چهارشنبه های اسفند ماه از دیگر رسوم جالب بود که قدیمی ها انجام می دادند به طوریکه به اولین چهارشنبه اسفند ماه ، اول چهارشنبه به دومی ، کوله چهارشنبه به سومی چیله گودی چهارشنبه و به چهارمی آخیر چهارشنبه می گفتند و هر چهارشنبه در پشت بام خانه ها آتش روشن می کردند.
بعضی از این مراسم ها همچنان هم در بین مردم تبریز انجام می گیرد و مردم تبریز به رسم قدیم و به ید آن روزها هنوز هم بعضی از آن مراسم ها را اجرا می کنند.
برخی از شعرهایی که مردم در زمان پریدن از روی آتش میخوانند:
آتیل، باتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغیرلیغیم ، یورغونلوغوم اودلارا
منیمله هوپبولمایان یادلارا
آغیریلیغیم اود اولسون
اوددا یانان یاد اولسون
اود اوستونن آتداناق
هر جفایا قاتداناق
آتیل توتول چرشنبه
چیللم توکول چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه