چیلله گئجهسی (شب یلدا)
سه شنبه، 22 اسفند 1396
شب یلدا که مردم آذربایجان به آن «چیلله گئجهسی» میگویند، رسم و رسوم خاصی دارد. آدابورسوم این شب مثل همه جای ایران در آخرین شب پاییز و اولین شب زمستان برگزار میشود. شاید تمام مراسم شب چیلله مانند قدیم انجام نشود، اما هنوز رنگوبویی از گذشته را در خود دارند. چیلله یک کلمه تورکی است به معنای «نهایت کشیدگی»، و برای تداعی کشیدگی نهایی کمان به هنگام انداختن تیر استفاده میشود. شب چله به خاطر کشیدگی و طولانیبودن آن به این صورت نامگذاری شده است. کلمۀ چیلله علاوه بر زمستان، برای تابستان هم به کار میرود. در ترکی به تابستان «یای» گفته میشود. اصطلاح «یایین چیللهسی» (چلّه تابستان) اشاره به کشیدگی روزها در تابستان دارد؛ یعنی نهایت کشیدگی تابستان در چهل و پنج روز رفته از تابستان است. قیشین چیللهسی (چلۀ زمستان) نیز به معنای اوج کشیدگی سرما است. چلۀ زمستان به دو قسمت تقسیم میشود: بؤیوک چیلله (چله بزرگ) که چهل روز است، و کیچیک چیلله (چله کوچک) که بیست روز است. پس باتوجهبه این گفتهها زمستان دوبار به اوج میرسد. سی روز آخر سال را هم «بایرام آیی» یا ماه عید میگویند.
تاریخچۀ شب یلدا در آذربایجان
اقتصاد مردم آذربایجان در روزگاران گذشته، همچون بسیاری از ملل دیگر، مبتنی بر کشاورزی و دامداری بود. با شروع زمستان، دو ماه مردۀ سال که شامل دو چلۀ چهلروزه (بؤیوک چیلله) و بیستروزه (کیچیک چیلله) بود، شروع میشد. در تقویمهای گذشته این دو ماه جزء ماههای سال در نیمکرۀ شمالی زمین محسوب نمیشدند و برای مردم پر بودند از مفاهیم اسطورهای مرگ و زندگی.
مردم آذربایجان در شروع این ماههای مرده – که مصادف با طولانیترین شب سال هم هست – شبزندهداری کرده و با خوردن میوههای سرخی همچون سیب و انار و همچنین خوردن محصولات بوستان (صیفیجات) مثل هندوانه (قارپیز)، آمدن فصل سرد و دو ماه مرده سال را که در این زمان زمین نفس نمیکشد، میگذراندند.
آداب مخصوص شب چله در فرهنگ مردم آذربایجان
مردم آذربایجان برای شب یلدا آداب و رسوم ویژهای دارند. در واقع شب یلدا آغازی است برای مراسمهای زمستانیِ مردمِ این خطه در استقبال از عید نوروز و شروع دوبارۀ زندگی و زندهشدن. همانگونه که اشاره شد، در این فصل به دلیل رکود اقتصادی و نبود کار دامداری و کشاورزی زمان بهسختی میگذشت و مردم با برگزاری مراسم مختلف و متنوع، روزهای سخت زمستانی را سپری میکردند. شب یلدا فرصت مناسبی برای خانوادههاست تا دور هم بنشینند و به رسم گذشتگان تا پاسی از شب، همصحبت شوند. جمعشدن در خانه بزرگترها، گفتن ناغیل (فولکلور) و داستانهای شفاهی و اسطورهای، آوازخوانی آشیقها، شعرخوانی، بایاتیخوانی، چیلله لیک فرستادن پدر برای دختران متأهل خود، چیلله لیک بردن، خوردن هندوانه و انار و آجیل، پختن پلو برای شام و… ، چند نمونه از آداب مخصوص شب یلدا در بین مردم آذربایجان است. در پایین به طور جداگانه به تشریح هرکدام میپردازیم.
در گذشته چون مردم آذربایجان در طول سه فصل سال به کشاورزی و دامداری مشغول بودند، فرصت زیادی برای دید و بازدید از هم نمییافتند. با فرارسیدن فصل زمستان که فصل تعطیلی کار است، شب یلدا فرصتی را فراهم میکند تا اعضای خانواده گردهم بنشینند و تا نصفههای شب با هم باشند. این دورهمیها معمولاً با شعرخوانی، بایاتیخوانی، تعریفکردن ناغیل و داستانها، یاد خاطرات گذشته و خوردن تنقلات همراه است. اولین و مهمترین خوردنی شب چله هندوانه است. چله بدون هندوانه معنا ندارد. ریشسفید خانواده با بریدن هندوانه میگوید «قادا بَلامیزی بو گئجه کسدوخ» (بلایای خودمان را امروز بریدیم و از بین بردیم).
در این شب بزرگ، خانواده و مهمانان به نقل حکایات و داستانهایی از حماسههای ملی آذربایجان نظیر اصلی و کرم، کوراوغلو و خواندن اشعار آشیغی مشغول میشوند. از دیگر تنقلات شب چله، تخمه، پشمک، سنجد، قیسی، بادام و گردو را میتوان نام برد.
نقش آشیقها در شب چِله
به جرأت میتوان گفت آشیقها یا اوزانها کسانی هستند که نقش مهمی در حفظ فرهنگ و ادبیات ترکی آذربایجانی ایفا کردند. این افراد با ساز و اشعار خود، موسیقی و شعر را به مردم معرفی میکنند. یکی از نمادهای شب یلدا همین آشیقها هستند. آشیقها، خنیاگرانی ساز در دست هستند که اشعار و موسیقى آنان برگرفته از موسیقى مردمى است. قصهها و حکایتهایی که آشیقها در شب چله مىخوانند، ریشه در افسانههاى قدیمی این مردم دارد. داستانهایی مثل کوراوغلو و حکایت مهر و محبت آشیق قربانى و آشیق پرى از قصههاى مشهور آشیقهاست.
چیلله قارپیزی، ازبینبرندۀ سرمای زمستان
اولین چیزی که با گفتن چیلله گئجهسی به ذهن میآید هندوانه است. به هندوانه شب یلدا در زبان ترکی «چیلله قارپیزی» گفته میشود. در گذشته که ارتباطات به این آسانی نبود، در آذربایجان از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه را داخل توری قرار میدادند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان می کردند که در هوای آزاد خراب نشود، یا اینکه داخل کاه میگذاشتند. هندوانه مهمترین خوراکی شب چلۀ مردم آذربایجان است. هندوانه با آن طعم شیرین و رنگ قرمز نشانۀ خونگرمی و صمیمیت و شادابی است. این خوراکی شیرین، میوۀ همیشهحاضر شبهای یلدا است. «ﻗﺎﺭ» ﺩﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﺗﺮﮐﯽ به معنای «برف» و «پیز/پوز/بوز» فعلی ترکی به معنای ازبینبردن و نابودکردن است. باتوجهبه این معانی « ﻗﺎﺭپیز» ﯾﺎ «ﻗﺎﺭﭘﻮﺯ» ﺍﺯﺑﯿﻦﺑﺮﻧﺪۀ ﺑﺮف یا به طور دقیقتر سرما میشود. مردم آذربایجان معتقدند با خوردن هندوانه میتوانند بدنشان را در مقابل سرمای سخت زمستان حفظ کنند.
آجیل شب چله
آجیل در کنار اینکه سوغات آذربایجان است، یکی از تنقلات شب یلدا هم محسوب میشود. آجیل آذربایجان بهلحاظ کیفیت و تنوع، شهرۀ خاص و عام است و همیشه حضور پررنگ و مؤثری در این مراسم دارد. در سفرۀ شب یلدای مردم آذربایجان، انواع آجیل پسته، فندق، مغز بادام و گردو و انواع میوههای دیگر نظیر پرتقال، نارنگی، و حتی موز و نارگیل را میتوانید ببینید.
منبع: روزچین
مرکز خرید برج بلور (آبرسان)
دوشنبه، 21 اسفند 1396
این مرکز خرید در برج بلور واقع در آبرسان قرار دارد. برج بلور یه برج ۲۵ طبقه ست که ۳ طبقه از اون رو «مرکز خرید برج بلور» به خودش اختصاص داده. در این مرکز خرید می توانید انواع کالاهای مد روز با قیمت های مناسب البته در برخی موارد بالا رو خریداری کنید. بعد از خرید، برای رفع خستگی می تونید از فست فود این برج که در طبقه چهارم و رستوران گردان آن که در طبقه ۲۵ قرار دارد نیز استفاده کنید.
طراحی برج بلور توسط علیاکبر صارمی انجام گرفتهاست که طرح معماری ساختمان آن در اردیبهشت سال ۱۳۸۶ از میان ۱۲۰ اثر، موفق به دریافت جایزه طرح برتر همایش ملی معماری نقش جهان اصفهان شدهاست. همچنین سازه پروژه از لحاظ محاسبات، کیفیت فراوری و اجرای عملیات بتنی به عنوان سازه برتر بتنی در پنجمین همایش روز بتن انتخاب شد. هزینه احداث برج بلور ۵۰۰ میلیارد ریال میباشد.
برای خریداران و مخاطبان مهم است که بتوانند برندهای تجاری را از مرکزی معتبر تهیه کنند و مجتمع تجاری بلور تبریز دارای برترین و بنام ترین برندهای تجاری می باشد. مجتمع برج بلور تبریز در بخش فروش خود ۱۳۰ واحد تجاری در ۳ طبقه دارد که در زمینه های زیر فعالیت می کنند:
پوشاک، عینک و ساعت، عطر و ادکلن، بدلیجات و زیورآلات،طلا و جواهرات، روسری و شال، کیف و کفش، لوازم خانگی، محصولات ورزشی و اسپرت، لوازم دکوری و تزئینی، انواع لوازم لوکس، محصولات آشپزخانه، لباس مجلسی و غیره.
منبع: همگردی
داش ماغازالار (مغازههای سنگی)
دوشنبه، 21 اسفند 1396
جداره مغازههای سنگی تبریز (به ترکی آذربایجانی: داش ماغازالار) مربوط به دوره قاجار است و در تبریز، خیابان شریعتی جنوبی، کوچه مغازههای سنگی واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۶ دی ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۴۴۰۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
هر چند `داش ماغازالار` دیگر رونق قدیم را ندارد و بسیاری از تبریزی ها، به ویژه نسل جوان، بی توجه از کنار معماری زیبای آن می گذرند، اما این کوچه امروزی و خیابان چند دهه قبل، همچنان از جاذبه های فرهنگی تبریز محسوب می شود.
در ارزش تاریخی و معماری ساختمان های سنگی صف بسته در حاشیه `داش ماغازالار` همین بس که این محل، نخستین بریدگی سمت راست از چهار راه شریعتی به سمت چهار راه هفده شهریور، ۱۶ دی ۱۳۸۷ به شماره ۲۴۴۰۱ در فهرست آثار ملی کشورمان ثبت شده است.
از سوی دیگر قرار گرفتن `داش ماغازالار` در بلوک تاریخی `پاساژ` بر اهمیت این محل به عنوان یکی از معدود نمادهای باقیمانده ورود مظاهر نوین تمدنی به تبریز در افزون بر یک قرن اخیر می افزاید.
در تایید این ادعا باید گفت که معماری سنگی تیشه ای به کار رفته در نمای بیرونی ساختمان های دو طبقه `داش ماغازالار` و رنگ سرخ سنگ های آن، تداعی کننده آمیختگی معماری روسی با معماری ایرانی است.
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که کاربرد واژه `داش ماغازالار` برای اطلاق به نام این محل تاریخی، از بابت به تصویر کشیدن حس نوستالژیکی است که از شنیدن آن در ذهن و خاطر تبریزی های قدیم تداعی می شود.
با این حال، در طول سالهای متمادی، این پیادهراه، از گذشته فاخر خود فاصله گرفته و به مسیری، آشفته و ناسازگار تبدیل شده است.
حفاریهای گاهوبیگاه، نصب تابلوهای کوچک و بزرگ در سر در مغازهها، معضل آبهای سطحی، زوائد و الحاقات بدمنظر، از عواملی است که موجب شده این پیادهراه، به رغم ثبت درفهرست آثار ملی، وضعیتی بدشکل بیابد.
شهرداری منطقه ۴ تبریز که بخشی از حوزه تاریخی شهر را در اختیار دارد، احیای اصالت تاریخی و فرهنگی `مغازههای سنگی` را در اولویت برنامههای عمرانی خود قرار داده است.
داش ماغازالار`، مجموعه بناهایی با نمای سنگی سرخ رنگ چیده شده در کنار هم در بافت تاریخی تبریز است که قدمت آن به دوره قاجار برمی گردد.
بنا بر آنچه در `دانشنامه معماری ایران شهر` آمده، مجموعه داش ماغازالار در سال ۱۲۵۱ خورشیدی، توسط شخصی به نام `امامعلیزاده` ساخته شده است.
نوع به کارگیری سنگها با مدل تیشهای در نمای بیرونی بناهای این مجموعه تاریخی شبیه معماری قفقازی و تفلیسی است که پس از عهدنامهٔ ترکمانچای در زمان سلطنت ناصرالدین شاه در تبریز رواج یافت.
این نوع معماری در `مغازههای مجیدالملک باغمیشه` و `عمر ماغازالاری` نیز استفاده شده بود.
البته هنوز نیز در جای جای تبریز می توان بناهایی متعلق به دوره قاجار و با معماری شبیه `داش ماغازالار` سراغ گرفت که به صورت منفرد در کوچه پس کوچه های قدیمی تبریز ، به ویژه در بافت مرکزی، به دست فراموشی سپرده شده اند.
منبع: ویکیپدیا ،ایرنا
کاخها و عمارات باغشمال تبریز
دوشنبه، 21 اسفند 1396
مجموعه کاخها و عمارتهای باغشمال یا عمارت/باغ شاهزاده (به ترکی آذربایجانی: شازدا باغی) یا هشت بهشت تبریز یکی از باغها و محلههای تاریخی و معروف شهر تبریز است که در جنوب شرق این شهر واقع شدهاست. این باغ به دستور یعقوب آققویونلو بنا شده و در دوران صفوی و قاجار، شاهزادگان میهمانیهای خود را در آن برگزار میکردهاند. عباس میرزا و دیگر شاهزادگان قاجار در دوران شاهزادگی خود با احداث ساختمانها و کاخهای گوناگون در محوطهٔ باغشمال، بیشترین رونق و آبادانی را به آن بخشیدند؛ به گونهای که این باغ پس از عباس میرزا به «باغ شاهزاده» مشهور گشت. در سال ۱۳۰۸ خورشیدی باغشمال به تملک شهرداری درآمد و سرانجام به جهت عدم علاقه و رسیدگی حکومت اواخر قاجاریه ویران شد؛ همچنین ورزشگاه تختی نیز در بخشی از این باغ بزرگ و تاریخی احداث گردید.
طول باغشمال تبریز یک هزار و پنجاه ذرع تبریز و عرض آن پانصد و بیست و چهار ذرع تبریز بود.
عمارت هشت بهشت | کلاه فرنگی باغشمال تبریز
این عمارت یکی از ابنیه مهم دوره قراقویونلوها، آق قویونلوها، صفویه و به خصوص دوره قاجار بود. جغرافینویسان و جهانگردانی که از قرن سوم و چهارم هجری به بعد از تبریز دیدن کرده و مطالبی دربارهٔ این شهر نوشتهاند به وجود بناها، کاخها و سرایهای باشکوه و زیبا که غالباً از طرف سلاطین، امراء و وزراء ساخته شده و به نام بانیان خود معروف بودهاند، اشاره کردهاند.
برخی از این بناها به مرور زمان از بین رفته و اکنون نشانی از آنها بر جای نماندهاست. برخی هم به صورت ویرانههایی درآمدهاند که حکایت از عظمت و شکوه نخستین خود دارند و تعداد بسیار اندکی نیز، به خاطر نزدیکی زمان احداث و توجه متولیان آنها به صورتی تقریباً سالم باقی ماندهاند.
کاخ هشت بهشت نیز نمونهای از این بناها است که اکنون نه تنها اثری از این کاخ باشکوه باقی نمانده بلکه حتی میتوان گفت که وجود چنین بنای باشکوهی به فراموشی سپرده شدهاست.

نقشه باغشمال و کاخهای آن
هشت بهشت که یکی از کاخهای زیبا و معروف دوره آققویونلو بود، در سال ۸۸۸ هجری قمری، به دستور سلطان یعقوب پسر امیرحسن بیک مشهور به اوزون حسن، بنا شد. البته در مورد بانی احداث این کاخ روایتهای متفاوتی وجود دارد؛ چنانچه برخی این کاخ را به اوزون حسن و برخی دیگر به پسرش یعقوب نسبت میدهند. به هر ترتیب اولین کاخ هشت بهشت، در تبریز و در قرن نهم هجری بنا شدهاست.
معماری
این کاخ بر مبنای توصیفهای مندرج در کتابها، عمارتی هشت ضلعی بود که بعدها موسوم به هشت بهشت شد.
توصیف جهانگردان
تاجر ونیزی که از هشت بهشت دیدن کرده، در توصیف این باغ و کاخ نوشته است:
“اکنون که از شرح و وصف و مطالب گوناگون دربارهٔ این شهر فارغ شدهام، میپندارم که نباید از ذکر کاخ زیبایی که سلطان حسنبیک بزرگ ساخته بود، غفلت کنم. هر چند پادشاهان سلف او کاخهای بزرگ و زیبای بسیاری در این شهر ساختهاند، اما هیچیک قابل قیاس با کاخ حسنبیک نیست و این قصر به مراتب از همه آنها بهتر است. این کاخ چنان باشکوه است که تاکنون در ایران همانندی نداشتهاست. کاخ را در مرکز باغی بزرگ و زیبا، بر روی صفهای به ارتفاع یک یارد و نیم و پهنای پنج یارد ساختهاند. این کاخ را هشت بهشت خوانند که به معنی هشت بخش است، زیرا به هشت بخش مختلف تقسیم شدهاست. بلندی آن سی قدم و محیط آن در حدود هفتاد تا هشتاد یارد است و هر بخش به چهار غرفه بیرونی و چهار غرفه درونی تقسیم شده و بقیه کاخ در زیر گنبد مدور فیروزهفام باشکوهی قرار گرفتهاست. کُل کاخ در زیر یک سقف ساخته شدهاست. بنایی یک طبقه است و فقط یک ردیف پلکان تا صفه کشیده شده که از آن طریق شخص بالا میرود و خودش را به غرفههای مختلف میرساند.
کاخ در طبقه همسطح زمین، چهار ورودی سراسر میناکاری و زراندود شده دارد و چنان زیبا است که بیان انسان از وصف آن عاجز میماند. جلوی هر یک از ورودیهای کاخ، راهی را با سنگ مرمر سنگفرش کردهاند که به صفه منتهی میشود و در مرکز صفه، جوی آبی با مهارت در دل سنگهای مرمر تراشیدهاند. پهنای این جوی کوچک، چهار انگشت و ژرفایش نیز چهار انگشت است که به شکل تاک یا مار کنده شدهاست. بدین معنی که در یک نقطه میجوشد و در جوی روان میشود و پس از عبور از مسیر مارپیچ و مدور به همان جای اول برمیگردد و به مجرای دیگر میافتد. سه یارد بالاتر از صفه را با سنگ مرمر ساختهاند و قسمتهای پایین آن را با گچبری و به رنگهای گوناگون درآوردهاند و این منظره از دور مانند آیینه نمایان است.”
باز هم جهانگرد ونیزی میگوید: “سقف تالار بزرگ با لاجورد و آبطلا به صورت بسیار زیبایی آراسته شدهاست و نقوش را چنان زیبا کشیدهاند که چون تصاویر آدمیان زنده مینمایند. بر روی سقف تصاویری از جنگ با بیگانگان که سالها پیش از این روی داده است، نقش شدهاست. همچنین بر روی این نقشها، تصویر گروهی از سفیران دربار عثمانی در پیشگاه سلطان حسنبیک در تبریز همراه با متن تقاضاها و جوابهایی که اوزون حسن به ایشان داده بود، را میتوان دید. تصویر مجالس شکار حسنبیک را نیز در حالی که بسیاری از امیران درگاه ملتزم رکابش هستند و همه بر اسب سوارند با تازی و شاهین میتوان دید. همچنین بسیاری از جانوران مانند فیل و کرگدن را که همه حکایت از ماجراهایی میکند که بر وی گذشتهاست. بر کف تالار فرش باشکوهی گستردهاند که ظاهراً از ابریشم است و دارای طرحهای زیباست. این فرش گرد و درست به اندازه کف تالار است. اتاقهای دیگر نیز مفروش است. این تالار نور ندارد و فقط از اتاقها روشنایی میگیرد. با این همه تالار مرکزی دارای مدخلهایی است که درهای آنها به اتاقها و کفشکنها باز میشود و این اتاقها و کفش کنها دارای پنجرههای بسیاری است که از آنها نور به داخل میتابد. هر کفشکن فقط یک پنجره دارد اما همین یک پنجره به اندازه بدنه اتاق و به صورتی زیبا نصب شدهاست.
آنچه هنرمندان چیرهدست بر دیوارها و سقف تالارهای کاخ هشت بهشت نقاشی کرده بودند، در واقع نموداری از اشتیاق سر سلسله دودمان بایندری به شکار و بزم بود. به گفته باربارو در دوران صلح هنگامی که امیر حسنبیک در پایتخت خویش، شهر تبریزاقامت داشت برای سرگرمی او و ملازمانش مرتباً بساط سور و سرگرمی گسترده میشد.”
بر مبنای آنچه در اسناد و مدارک آمدهاست: کاخ هشت بهشت تبریز در اوایل عهد صفویه نیز قصری شاهانه بود. در دوران شاه اسماعیل اول صفوی که تبریز پایتخت بود در ذکر احوال آن شهریار به دفعات به نام عمارت و باغ هشت بهشت برمیخوریم که مراسم شاهانه در آنجا برگزار میشده است.
بازشناسی فرم معماری کاخ هشت بهشت تبریز | مقاله پربار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
عمارت اعتضادیه باغشمال تبریز
عمارت نایبالسلطنه باغشمال تبریز
عمارت شیرین و فرهاد و سردر ورودی باغشمال تبریز
عمارتهای دیگر مجموعه باغشمال تبریز
عمارات عالی قاپو (شمس العماره تبریز)
دوشنبه، 21 اسفند 1396
عمارت عالی قاپو تبریز با نام دیگر شمسالعماره تبریز که در محل فعلی کاخ استانداری آذربایجان قرار داشتهاست، ساختمان چهارطبقهای بوده که دارای عمارت کلاهفرنگی نیز بودهاست و بنای آن را به «نجفقلی خان» پسر «مرتضیقلی خان» نسبت داده میشود. ابتدا این بنا را «درب اعلی» نامیدهاند و در زمان عباس میرزا که به محل حکمرانی ولیعهد تبدیل شد به «عالی قاپو» موسوم گردید. در دوران ولیعهدی ناصرالدین شاه به «شمس العماره» تغییر نام داد و نهایتاً در دورهٔ مظفرالدین شاه با تعمیر کلی بنا، عمارت حرمخانه را نیز بر آن افزودند. پس از انقلاب مشروطیت و فروپاشی سلسلهٔ قاجار به محل استقرار والی آذربایجان تبدیل شد. در سال ۱۳۱۲ خورشیدی این بنا آتش گرفت و بسیاری از بخشهای مربوط به دورهٔ زندیه وقاجاریه از بین رفتند.
در مورد نام این مجموعه دو نظریه وجود دارد:
در زمان حکومت دودمان صفویه در رقابت با دولت عثمانی که مقر حکومت آنهارا (باب عالی) میگفتند شاهان صفوی هم دستور دادند مقر و عمارت حکومتی خود در تبریز و سپس در اصفهان به نام عالی قاپو نامیده شود.
عدهای هم براین عقیدهاند که عالی قاپو در اصل (آلاقاپو) به معنای درب رنگی (درب قرمز) بوده، زیرا (آلا) در ترکی به معنای قرمزاست.
تاریخچه
در محل کنونی کاخ استانداری عمارت چهارطبقه زیبایی بود با کلاه فرنگی بلندی که آن را شمسالعماره میگفتند. این بنا را نجفقلی خان پسر مرتضی قلی خان دنبلی ساخته بود. درآن هنگام این عمارت را (عالی قاپو) میگفتند. درزمان عباس میرزا نایب السلطنه مقر ولیعهد فتحعلی شاه شد و نام آن به عالی قاپو مبدل گشت. هنگام ولیعهدی ناصرالدین میرزا نام شمسالعماره گرفت. درزمان مظفرالدین شاه تعمیرات کلی و اساسی درآن به عمل آمد و در پشت آن یعنی قسمت شمال باغ عالی قاپو، عمارت حرمخانه احداث گردید. درزمان اقتدار حکومت قاجار صحن و محیط باغ عالی قاپو در روز عاشورا محل عزاداری دسته جات قمه زن و سینه زن بودکه ازطرف ولیعهد به دسته باشیها، طاقه شال انعام میدادند و ابوالحسن خان اقبال آذر در مراسم شبیه خوانی ماه محرم دراین محوطه هنرنمایی بی نظیری از خود نشان میداد.
پس از انقراض سلسله قاجار مجموعه شمسالعماره مقر والی و استاندار آذربایجان شد. در سال ۱۳۱۲ شمسی هنگام استانداری ادیب السلطنه سمیعی دراین کاخ آتش افتاد و قبه و قسمت فوقانی آن که شاهکاری از هنر معماری دوره زندیه و قاجاریه محسوب میشد از بین رفت. گویی این آتش درجان مردم افتاده بود، فردای آن روز ترانه و تصنیف حزنانگیز ساختند به این مضمون:
الین ده لاله گئتمه خیاله/ اوت توتوب یانوب شمسالعماره
ترجمه: ای که در دستت گلهای لاله گرفتهای، به فکر مرو، شمسالعماره آتشگرقته و سوخته است.
این تصنیف سالها بر سر زبان عوام بود و به ادیب السلطنه سمیعی استاندار وقت تهمت میزدند که خود عمداً این کار را کرده.
عدهای از محققان عقیده دارند که عالی قاپو اصفهان را از روی نقشه عمارت عالی قاپو تبریز ساختند، زیرا این عمارت قبلاً در زمان شاه عباس اول نیز وجود داشت.
در سال ۱۳۱۳ بقیه کاخ دراثر جریان سیل وحشتناک، قسمتی از عمارت مزبور خسارت فراوان دید و بقیه و بخشی از تاقهای آن فروریخت و سرانجام باقیمانده عمارت و اتاقهای آینه کاری شده و نقاشی شده درسال۱۳۲۶هنگام استانداری علی منصور به کلی تخریب و در جای آن ساختمان جدید استانداری بنا شد که در سال ۱۳۳۳ شمسی عملیات ساختمانی آن پایان یافت. دراین ایام تمام درختان بلند و کهنسال و بینظیر عالیقاپو نیز در هنگام تجدید بنا قطع گردید. علی منصور نیز مانند ادیب السلطنه سمیعی به اتهام انهدام یک بنای زیبای تاریخی در بین مردم مورد سرزنش و انتقاد قرار گرفت.

عمارت حرمخانه تبریز
بعد در بخش غربی عالی قاپو یا استانداری امروزی تشکیلات معظم بانک ملی ایران شعبه مرکز تبریز احداث شد. در سال ۱۳۴۸ نیز عمارت حرمخانه در شمال شرقی استانداری تخریب و عمارت امروزی فرمانداری بنا شد.
منبع: ویکیپدیا
مسجد حسنپاشا (اوزون حسن)
دوشنبه، 21 اسفند 1396
خبر آخر: بازسازی مجموعه تاریخی حسن پاشا کلید خورد
مسجد حسنپاشا یکی از مساجد قدیمی تبریز است که در محوطهٔ بازار دوهچی و میدان صاحب آباد واقع شده است.
گنبدهای زیبای این مسجد از چهارسو دارای منافذی است که با سنگ های مرمرین مزین و چهار دیوارهای بلند آن با اسلیمی ها ، ترنج ها ،گلها و بوته های متنوع و کتیبه های متعدد ، حجاری و زینت داده شده است . اسناد تاریخی همچنین نشان می دهد مراسم باشکوه عزاداری و دیوانی کهن شهر تبریز قرن ها در این مسجد برگزار می شد. ساخت مجموعه نصریه در اواخر قرن هشتم هجری قمری در میدان صاحب آباد تبریز آغاز شد که علاوه بر احداث مسجدی زیبا و باشکوه، بیمارستانی مجهز در کنار آن تاسیس شد. اوزون حسن، پادشاه سلسله آق قویونلوها که تبریز را پایتخت خویش قرار داده بود، بنای این مسجد را با سنگ و سرب نهاد و به طرز سلاطین عثمانی آن را به انواع شاهکارهای هنری و معماری و کتیبه های گران قیمت مزین ساخت . مستندات تاریخی نشان می دهد که رونق این مسجد تا قرن دهم هجری ادامه داشت و با شکل گیری حکومت صفویه و انتخاب مجدد تبریز به عنوان پایتخت اولیه آنها، مساجدی در اطراف آن احداث شد. زلزله سال ۱۱۹۴ هجری قمری بخشهایی از این مجموعه، بازار و مسجد را تخریب کرد و علاوه بر آن واقع شدن این مجموعه تاریخی و مذهبی در کنار مهرانرود که از مرکز شهر تبریز می گذشت، به علت طغیان رودخانه و سیلاب های آن آسیب هایی را به این مجموعه وارد ساخت.
در دوره قاجار دوباره این مسجد بر روی بقایای اصلی ساخته شد و در معماری دوره قاجاریه از آن عظمتی که اسناد تاریخی و سیاحان از کاشی کاریها، حجاریها ، گنبدهای عظیم ، صفه سازی مرتفع و ستون های بی نظیر محراب مسجد اوزون حسن ذکر کرده بودند، چیزی دیده نمی شد . اکنون حوزه شناخت پژوهشگران از میدان صاحب آباد و مجموعه اوزون حسن تبریز مختص به اطلاعات کتابخانه ای بوده و این نبود شناخت دغدغه بزرگی است که گریبانگیر استادان و دانشجویان دانشکده های معماری ایران شده است . خوشبختانه سازمان میراث فرهنگی کشور در دهه ۷۰ طرح کلیات بازسازی فرضی براساس شواهد معماری مجموعه اوزون حسن را با هدف بازیابی بقایای یکی از دوره های مهم معماری و شهرسازی ایران تهیه کرد . این مجموعه تاریخی که در سال ۵۴ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شد، بر اساس طرح ساماندهی مجموعه اوزون حسن در سال ۱۳۷۲ در معاونت اجرایی سازمان میراث فرهنگی به تصویب رسید و در همان سال در کمیسیون ماده ۵ شهرداری تبریز نیز اجرای این طرح مورد تصویب نهایی قرار گرفت . براساس این طرح کل مجموعه به غیر از بخش مسجد زمستانی باید تخریب و بازسازی شود و در همین زمینه سرای نصریه که بر روی بقایای بیمارستان (مسکین خانه) ساخته شده بود تخریب و به سیاق معماری فلات داخلی و به صورت بنای میانسرا دار با مصالح جدید بازسازی شد .
منبع:تبریزمدرن