تبریزتریپ

Nazar-Amulet
تبریزتریپ به شما نیاز دارد!

شمس‌الدّین محمد جوینی یا خواجه شمس‌الدین محمد جوینی از شعرا، نویسندگان و وزرای بنام تبریزی‌ست که در بسط و نشر علم و عمران و آبادی خدمات شایان تحسین انجام داد.

زادگاه وی قریهٔ آزادوار در جوین است. او وزیر ایلخانان مغول و از خاندان جوینی و فرزند خواجه بهاءالدین محمد جوینی بود. وی در ابتدای عمر، علوم ادبی را نزد عمادالدین قزوینی، قاضی نخجوان خواند و بعدها وارد خدمات دولتی شد. وی از سال ۶۶۱ تا ۶۸۳ هجری قمری وزیر هلاکو خان، اباقا و تگودار بود. شمس‌الدین جوینی به عربی و فارسی شعر می‌گفته‌است و خواجه نصیر طوسی رسالهٔ اوصاف‌الاشراف را به نام او نگاشته‌است. عطاملک جوینی که برای مدت ۲۴ سال فرمانروای بغداد و عراق عرب بود، برادر شمس‌الدّین محمد جوینی است. بسیاری از شعرا او را مدح گفته‌اند از آن جمله سعدی شیرازی قصایدی چند در مدح وی سروده‌است.

بعضی از ایرانیان معتقدند که او شاعر شعر «چشم براه» بوده‌است و با این شعر اباقا را برای بازگشت به شهرش ترغیب کرده‌است.

وزارت صاحب دیوان

ترقی فوق‌العاده صاحبدیوان شمس الدین محمد جوینی وپسرانش دردولت اباقاخان وبرادرش، علا، الدین عطاملک، درحکومت بغداد وعراق وشهرت وثروت ایشان باعث تحریک حس غضب وحسد جماعتی ازاعیان ومتنفذین وعمال اباقاشد که به علت نفوذ خاندان جوینی نمی‌توانستند چنان‌که باید مطلق العنان باشندودرحل وعقد امورملُکی که دراختیار تمام آن‌ها درکف کفایت صاحب دیوان وکسان وقرار داشت مستقل یالااقل شریک ایشان قراربگیرند.

فرزندان خواجه شمس الدین محمد صاحبدیوان به نام‌های یحیی فرج‌الله، مسعود، ابتاک، بهاءالدین محمد، شرف الدین هارون (داماد المعتصم باالله) هریک به نوبه خود ازادیبان ودانشمندان زمان خود به‌شمار می‌آمده‌اند.

از نظر سایر بزرگان

خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوان از بزرگترین وزرا وعمال و کتاب ایرانی است و درعهد خود در کفایت وتدبیر و شوکت وجاه وجلال وثروت نظیر نداشته‌است و به مزید حکمت وتواضع وفضل و دوستی وشعر پروری مشهور است، شیرین سخن‌ترین شعرای فارسی سعدی شیرازی ذکر او و برادر وی علاءالدین عطاملک رادر قصاید خویش مخلد کرد۰ چند نفر ازبزرگان علما و شعرای دیگر مثل خواجه نصیر الدین طوسی واستاد صفی الدین اُرموی وخواجه همام الدین تبریزی وبدر الدین جاجرمی بنام او وافراد دیگر خاندان جوینی کتابها وقصاید ساخته وپرداخته اند ونام ایشان را که درالسنه وافواه مشهور ومذکور بود۰ برای اخلاف نیز باذکری بخیر به یادگار گذاشته‌اند.

غزل سعدی درستایش شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان

نظر مدار ازمن ای مه منظور                                     که مه دریغ نمی‌دارد ازخلایق نور
به چشم نیک نگه کرده‌ام تورا همه وقت                      چرا چو چشم بد افتاده‌ام زروی تودور
توراکه درد نبوده‌است جان من همه عمر                     چو دردمند بنالد نداریش معذور
تن درست چه داند به خواب نوشین در                        که شب چگونه به پایان همی برد رنجور
مرا سحر سخن درهمه جهان رفته‌است                     زسحر چشم تو بیچاره مانده‌ام مسحور
دو رسته لوءلوء منظوم در دهان داری                     عبارت لب شیرین چو لوءلوء منثور
اگر نه وعده مؤمن به آخرت بودی                       زمین پارس بهشت است گفتمی و تو حور
تو بر سمندی و بیچارگان اسیر کمند                     کنار خانه زین بهره‌مند و ما مهجور
تو پارسایی و رندی به هم کنی سعدی                        میسر نشود مست باش یا مستور
چنین سوار درین عرصه ممالک پارس                    ملک چگونه بنا شد مظفر ومنصور
اجل واعظم آفاق شمس دولت و دین                          که برد گوی نکو نامی از ملوک و صدور

قتل صاحب دیوان

در۴ شعبان ۶۸۳ به خاطر سعایت فخرالدین قزوینی مستوفی نزد ارغون خان که به شمس الدین محمد تهمت تهیه سم برای قتل ابا قا خان زد، ارغون خان در چهارم شوال سال ۶۸۳ ه۰ق، شمس الدین محمد رادر حوالی اهر بقتل رسانید و در مقبرهالوزرا ه خاک سپرده شد. پس ازمدت کوتاهی چهار پسر شمس الدین محمد به نام یحیی، فرج‌الله، مسعود، اتابک، نیز بقتل رسیدند فقط زکریا ازکشتن مصون ماند.

منبع:ویکی‌پدیا